نقش سواد ومطالعه..
خانم بورگیلد داهل می نویسد: «در آغاز زندگی، فقط یک چشم داشتم که آن هم بر اثر زخم ها طوری پوشیده شده بود که فقط یک روزنه کوچک در سمت چپ آن بود. من مجبور بودم کتاب را به طور کامل به روزنه چشم نزدیک کنم تا آنجا که مژه هایم به صفحه کتاب می خورد و تا حد ممکن، اعصاب چشمم را با فشار به طرف چپ می چرخاندم تا اندکی ببینم».
خانم داهل در این شرایط سخت، از آه و ناله و افسوس خودداری می کرد و میان خود و دیگران تفاوتی احساس نمی کرد تا اینکه از همان کودکی خواندن و نوشتن را در خانه یاد گرفت. او با این زحمت و مشقت درس خواند و بر دانش خود افزود و از دو کالج فارغ التحصیل شد. مدتی به شغل آموزگاری پرداخت و بعدها توانست مدرک پروفسوری روزنامه نگاری را دریافت کند. سپس وی سال ها در دانشگاه به تدریس پرداخت. 52 سال از عمرش گذشته بود که معجزه شگفت انگیزی رخ داد و در یک عمل جراحی، قدرت بینایی او چهل برابر افزایش یافت.
یکی از آثار خانم داهل، کتاب من دلم می خواهد ببینم است که گفته اند خواندن آن بر همه لازم است. خانم داهل که در سخت ترین شرایط به سوادآموزی پرداخته بود، کتاب ارزشمندش را با این جمله به پایان می رساند: «خدایا! ای خدای بزرگ! به خاطر زیبایی ها و توانایی هایی که به من ارزانی داشته ای، از تو بسیار سپاس گزارم».